صحیفه سجادیه کتاب امام سجاد (ع) است که حاوی دعاها و مناجات های امام سجاد (ع) با خداوند است. صحیفه سجادیه خواص بسیار عجیب و بی شماری دارد. گهر در این بخش به معرفی صحیفه سجادیه و همچنین خواص صحیفه سجادیه امام سجاد (ع) می پردازد.
این کتاب به «انجیل اهل بیت» و «زبور آل محمد» و «اخت القرآن» معروف است.. این کتاب اگرچه در موضوع دعا و نیایش است، ولی شامل بسیاری از حقایق علوم و معارف اسلامی و عرفانی، و قوانین و احکام شرعی و مسائل حساس سیاسی و اجتماعی و تربیتی و اخلاقی است که در شکل و قالب دعا امام بدانها اشاره کردهاست.
صفحهٔ نخست از قدیمیترین نسخهٔ صحیفهٔ سجادیه که متعلّق به آستان قدس رضوی است و در سال ۴۱۶ قمری کتابت شدهاست.
صحیفه سجادیه کامله، مجموعهای از ۷۵ دعا و نیایش بودهاست که سجاد املا کرده و محمد و برادرش زید بن علی آن را در دو نسخه نوشتهاند. زید بن علی نسخهای که در اختیار داشته برای حفاظت از آن به متوکل بن هارون میدهد.
متوکل بن هارون از اصحاب جعفر صادق است و میگوید: «از من ۱۱ دعا ساقط شده و من ۶۴ دعا را روایت میکنم». متوکل مجموعهای را که در اختیار داشته به جعفر صادق عرضه کرده و با نوشته محمد باقر مقابله میکند و هیچ تفاوتی بین آنها نمییابد. او از مجموعه ۷۵ دعای صحیفه، ۶۴ دعا را مینویسد که در مجموعه حاضر تنها ۵۴ دعای آن موجود است.
در روایت محمد بن احمد بن مسلم مطهری فقط ۵۴ دعا چنانکه امروزه هم از صحیفه میبینیم موجود است. بنابراین از اصل صحیفه ۲۱ دعا افتادهاست و در حال حاضر آنچه از صحیفه کامله سجادیه باقیماندهاست، همین ۵۴ دعاست.
صحیفه از پر نسخهترین کتابهای حدیثی است. نسخههای خطی این کتاب در ایران بیش از سه هزار نسخهاست اگر چه بسیاری از این نسخ، برگرفته از نسخه مجلسی اول است و بدین سبب این نسخهها تفاوت چندانی با هم ندارند. مجلسی اول تعداد طریق خود به صحیفه را بیش از ۶۵۰ هزار طریق میداند
با این حال فصاحت و بلاغت صحیفه حاکی از آن است که نمیتواند کلام غیر معصوم باشد.
صحیفه سجادیه نخستین بار توسط ویلیام چیتیک به زبان انگلیسی ترجمه شدهاست. صحیحترین نسخۀ کهن صحیفۀ سجادیه نسخهای است که به خط ابراهیم بن علی کفعمی عاملی کتابت شده است و این نسخه را بنیاد محقق طباطبائی با همکاری کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۴ به صورت فاکسیمیله منتشر کرد.
با توجه به این که از ۷۵ دعای صحیفه سجادیه، ۲۱ دعا از دست رفته است، تعدادی از علمای بزرگ شیعه تلاش کردهاند با جستجو در کتابهای روایی و آثار بهجا مانده از اصحاب، به تعدادی دیگر از ادعیه منتسب به زین العابدین دست یابند. برخی از کتبی که این دعاهای اضافهتر را جمعآوری کردهاند، که «مستدرک صحیفه سجادیه» نامیده میشوند، عبارتاند از:
آنچه ملانقی زیاآبادی قزوینی (از شاگردان برجسته شیخ بهایی) با عنوان «مما یلحق به» (ملحقات صحیفه) پس از پایان ادعیه آورده است و مشتمل بر ۱۴ دعاست.
مجموعهای به نام «الصحیفه السجادیه الجامعه» که به تألیف سید محمد باقر موحد ابطحی اصفهانی توسط مؤسسه امام مهدی (عج) در قم منتشر شده است. این کتاب شامل ۲۷۰ دعا و مناجات است، و حاوی همهٔ ادعیه مذکور در صحیفههای فوق و ادعیه «صحیفه سجادیه» اصلی است که به شکل موضوعی تنظیم شده است.
حواشی و شروح زیادی بر این کتاب نوشته شده که تعدادشان از شصت تجاوز میکند و از آن جلمه:
در سال ۱۳۵۳ هـ. ق. آیت الله مرعشی نجفی(از مراجع تقلید شیعه) نسخهای از صحیفه سجادیه را برای علّامه جوهری طنطاوی (دانشمند اهل سنت و مفتی اسکندریه و مؤلف تفسیر معروف «الجواهر فی تفسیر القرآن») به قاهره فرستاد. وی پس از دریافت و تشکر از چنان هدیهای گرانبها و ستایش فراوان در پاسخ نوشت:
نامه گرامی، مدتی پیش به ضمیمه کتاب صحیفه از سخنان امام زاهد اسلام، علی زین العابدین بن امام حسین شهید (ع) ریحانه مصطفی (ص) رسید. کتاب را با دست تکریم گرفتم و آن را کتابی یگانه یافتم که مشتمل بر علوم و معارف و حکمتهایی است که در غیر آن یافت نمیشود. به راستی که این از بدبختی ماست که تا کنون بر این اثر گرانبهای جاوید که از میراثهای نبوّت و اهل بیت است، دست نیافته بودیم، من هر چه در آن مطالعه و دقّت میکنم، آن را از گفتار مخلوق برتر و از کلام خالق پایین تر مییابم. راستی چه کتاب کریمی است! خدای شما را در برابر این پیشکش عالی، بهترین پاداش را ببخشد و به نشر علم و هدایت موفّق و مؤیّد بدارد. دیگر آنکه آیا کسی از علمای اسلام این کتاب را شرح کردهاست؟ و آیا چیزی از آن شروح نزد شما یافت میشود یا نه؟
آیه الله مرعشی در پاسخ به نامهٔ علامه طنطاوی تعدادی از شروح صحیفهٔ سجادیه را نام برده و به همراه آن کتاب «ریاض السالکین» و برخی کتب دیگر را برای وی ارسال میدارد که این بار نیز علامه طنطاوی از این نامه خوشحال شده، مینویسد:
نامه شریف به ضمیمه کتاب «ریاض السّالکین» در شرح صحیفه امام زین العابدین علی بن الحسین السِّبط، و کتابهای دیگر، که در باب خود از کتب بی نظیر بود رسید، و من آن را به دانشمند فاضل سید محمّد حسن أعظمی هندی منشی کلّ جماعت اخوت اسلامی تسلیم کردم و او آن را به عنوان هدیه شما به من و هدیه من به جمعیت، در کتابخانه جمعیّت گذاشته، تا نفعش دائمتر و شاملتر و عمومیتر باشد. و من به حول و قوّه خدای تعالی آماده و مجهّزم که انشاء الله شرحی بر این صحیفه گرامی بنویسم.
البته در گذشته این کتاب توسط دانشمندان دیگر اهل سنت که به آن دست یافتهاند هم مورد توجه و استفاده واقع شدهاست: ابن جوزی در خصائص الائمه، ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه، و حافظ سلیمان بن ابراهیم القندوزی در ینابیع الموده[۱۰] از صحیفه سجادیه نام برده، بخشهایی از دعاهای آن را نقل نمودهاند. شیخ سبط بن جوزی پس از مطالعه و دقت نظر در صحیفه سجادیه مینویسد:اگر زین العابدین و صحیفه او نبود، مسلمانان راه و روش مخاطبه با خدا و مکالمه و رازگویی با او را در مقام عرض حاجت به بارگاه ربوبی را نمیدانستند، و او بود که شیوه گفتگو با آفریدگار بزرگ و شکوه بردن در سختیها و گرفتاریها به پیشگاه او را به ما آدمیان آموخت. «بنابراین، او نسبت به مردم تا روز رستاخیز، حق آموختن و آگاهاندن را دارد.»
محدث عظیم و سالک وارسته مرحوم مجلسی اول میفرماید: « در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم اما نماز قضا بر عهدهام بود و به همین دلیل احتیاط میکردم و نمیخواندم. خدمت شیخ بهائی رحمه الله عرض نمودم، فرمود: « نماز قضا بخوان.» اما من با خود می گفتم نماز شب خصوصیات خاص خود را دارد و با نمازهای واجب فرق میکند. یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم که امام زمان علیه السلام را در بازار خربزه فروشان اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم. با شوق و شعف نزد او رفتم و سوالاتی کردم از جمله خواندن نماز شب. فرمود:« بخوان!»
عرض کردم:« یا بن رسول الله، همیشه دستم به شما نمیرسد! کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم.»
فرمود:« برو از آقا محمد تاج کتاب بگیر!» در خواب گویا او را میشناختم؛ رفتم کتاب را از او گرفتم و مشغول خواندن بودم و میگریستم که از خواب بیدار شدم.
از ذهنم گذشت که شاید محمد تاج همان شیخ بهائی است و منظور امام از تاج، این است که شیخ بهایی ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد.
نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله ی صحیفه سجادیه است.
ماجرا را برایش نقل کردم. فرمود:« انشاءالله به چیزی که می خواهی میرسی.»
بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم، افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم. در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیم بود. مرا که دید گفت:« ملا محمد تقی! من از دست طلبه ها به تنگ آمدهام. کتاب را از من میگیرند و پس نمیدهند. بیا برویم خانه یک سری کتب به تو بدهم.» مرا به خانهاش برد، در اتاقی را باز کرد و گفت:« هر کتابی را که میخواهی بردار!»
کتابی را برداشتم؛ ناگهان دیدم همان کتابی است که دیشب در خواب دیده بودم. « صحیفه سجادیه » بود. به گریه افتادم. برخاستم و بیرون آمدم.
گفت:« باز هم بردار!»
گفتم:« همین بس است.»
پس شروع نمودم به تصحیح و مقابله و آموختن صحیفه سجادیه به مردم. و چنان شد که از برکت این کتاب، بسیاری از اهل اصفهان مستجاب الدعوه شدند.
مرحوم مجلسی دوم میفرماید:« مجلسی اول چهل سال از عمر خود را صرف ترویج صحیفه کرد و انتشار این کتاب توسط او باعث شد که اکنون خانهای نیست که صحیفه در آن نباشد. این حکایت بزرگ باعث شد بر صحیفه شرح فارسی بنویسم که عوام و خواص از آن بهرهمند شوند.»